سرمايه گذاري در بازيافت هميشه سودخوبي به همراه دارد. بازيافت لاستيک نيز بر همين قاعده است که مي توانيد آن را پودر کنيد و به صنايع مختلف مانند جادهسازي، ساختماني بفروشيد. در کمتر از دو سال پول خود را برداشت مي کنيد.
لاستيکهاي فرسوده زبالههاي مخصوصي هستند که از لحاظ شيميايي، اندازه، حالت و شکل با بقيه زبالهها تفاوت دارند. لاستيکها از مواد پليمري تشکيل شدهاند که به راحتي در طبيعت تجزيه نميشوند.در بسياري از موارد لاستيکهاي غير فرسوده روي هم انباشته شده و به شکل کوهي از زباله مناظر زشتي را به وجود آورده و خطرآتش سوزي را نيز به همراه دارد.
سوزاندن لاستيکها دود سياه و مضري را ايجاد ميکند که باعث آلودگي محيط ميشود. براي دفن آن نيز مشکلات فراواني وجود دارد. باتوجه به اينکه در ايران هزينهاي از توليدکنندگان پسماندها دريافت نميشود، تجهيزاتي هم در مراکز دفن براي کاهش حجم يا خرد کردن لاستيکها وجود ندارد و در نتيجه به همان شکل اوليه دفن ميشوند که باعث ميشود حجم زيادي از مراکز دفن اشغال شود. امروزه نتيجه تحقيقات و بررسيها نشان ميدهد که امر بازيافت لاستيکهاي فرسوده نه تنها آثار مخرب بر محيط زيست ندارد و مشکلات مديريتي اين بخش را حل ميکند بلکه منشاء توسعه صنعتي و سودآوري اقتصادي و فرآوري و توليد محصولات ديگري نيز ميباشد. از پودر لاستيک حاصل از بازيافت تايرهاي فرسوده در صنايعي مانند جادهسازي، ساختماني، خودروسازي، صنايعدريايي، ورزش، دامداري و کشاورزي و آبرساني ميتوان استفاده کرد. از مزاياي ديگر بازيافت تايرهاي فرسوده کاهش ضايعات و کمک به چرخه مواد در طبيعت است.
پودر لاستيک به دليل خاصيت اتيکي داراي عمر بيشتر و هزينه کمتري است و صداي کمي را ايجاد ميکند و کمتر ترک خورده و در گرما نيز ذوب نميشود. ترمز خودروها بر روي آن عملکرد بهتري دارد. آببندي شکاف سطح جادهها، توليد لايههاي ضد آب و لايههاي جاذب صدا، توليد علائم ترافيکي و ضربهگيرها با هزينه کمتر و عمر بيشتر از ديگر مزاياي استفاده از پودر لاستيک است و به دليل خاصيت ارتجاعي در هنگام تصادفات آسيبهاي کمتري به وسايل نقليه وارد ميکند.
به عنوان فونداسيون و پايهها، استفاده از تايرهاي خرد شده در کارهاي عمراني از اهميت فراواني برخوردار است به ويژه در مواردي که کاهش وزن سازهها ضرورت دارد. افزودن لاستيک بازيافتي به بتن، باعث بالا بردن مقاومت آن در برابر آتش و جلوگيري از خرد شدن آن ميشود. در کفپوشهاي صنعتي و پوشش گذرگاهها، عمر مفيد 20 سال است و به دليل خواص بيومکانيکي و حالت نيمه ارتجاعي خستگي کمتري ايجاد ميکنند. پوشش بام ساختمانها و عايق ساختماني، توليد چسب درزگير، کانالهاي هوا، زير فرشها، پوشش سطح زمين بازي بچهها از ديگر کاربردهاي اين محصول در اين بخش است.
فومهاي قابل انعطاف، پوشش استخرها، تسمه نوار نقاله
توليد تاير، روکشکاري تاير، کفپوش و گلگير خودروها، نوار دور درب و شيشه خودروها، انواع واشر، سيستمهاي ترمز اصطکاکي، سپرهاي ضربهگير خودرو.
ضربهگيرهاي اسکله و لنگرگاهها، شناور دريايي، کفپوشهاي غير لغزنده.
پوشش زمينهاي ورزشي دوميداني، گلف و تنيس، ميادين اسب دواني.
سيستمهاي آبرساني کشاورزي و شلنگهاي لاستيکي، گلدانهاي لاستيکي، ظروف تغذيه دام، انواع فنسهاي محوطه سيلوهاي حبوبات و استفاده از کفپوشهاي لاستيکي با مجراي تعبيه هوا که آب در آن نفوذ کند.
علاوه بر مواد بالا، لاستيکها يکي از بهترين منابع سوخت و انرژي هستند. تايرها داراي درصد بسيار بالايي از کربن هستند که به آنها قابليت سوخت سريع و درجه حرارت بسيار بالايي ميدهد. مهمترين استفاده تايرها بعنوان سوخت در کورههاي سيمان است. بررسيها نشان ميدهد انرژي موجود در 242 ميليون حلقه تاير فرسوده برابر با انرژي 12 ميليون بشکه نفت است.
بازيافت هر محصولي همراه با ارزش افزوده بالا ميباشد و بازيافت لاستيک (تاير) نيز از اين مسئله مستثني نبوده و از ارزش افزوده بالايي برخوردار ميباشد. توليد پودر لاستيک علاوه بر کمک به محيط زيست عوايد مالي مناسبي براي سرمايهگذار دارد. با توجه به اينکه لاستيک يکي از محصولاتي است که دفع نميگردد و سوزاندن آن براي محيط زيست مشکلات زيادي ايجاد مينمايد، لذا ايجاد شرکتهاي بازيافت لاستيک ميتواند کمک شاياني در حل اين مشکل محيط زيست نمايد. طبق بررسيهاي انجام شده پودر لاستيک علاوه بر استفاده در صنعت لاستيک و انواع کفپوش، در توليد تيوپهاي لاستيکي، انواع ضربهگير صنعتي و غير صنعتي، انواع محصولات لاستيکي براي پوشش کف انواع محصولات لاستيکي صنعتي، ورق هاي لاستيکي، فرش لاستيکي کف ماشين، سپر وسايل نقليه، رکاب دوچرخه، زير پايي لاستيکي و موارد ديگري نيز داراي قابليت کاربرد ميباشد. ليکن در سالهاي گذشته به دليل اينکه توليد پودر لاستيک در کشور از کيفيت مناسبي برخوردار نبوده است لذا مصرف آن نيز در بسياري از صنايع که داراي قابليت کاربرد آن ميباشند، بسيار محدود است بنابراين با هدف توليد پودر لاستيک با کيفيت بالا، پتانسيل مصرف آن در صنايع متنوعي وجود دارد و براي محصولات طرح حاضر بازار مناسبي پيش بيني ميشود.
براي ايجاد يک واحد توليد پودر لاستيک با ظرفيت متوسط به 15 ميليارد ريال سرمايه ثابت نياز مي باشد. بازدهي طرح حدود 50 درصد بوده که بسيار قابل توجه مي باشد و در کمتر از دو سال نيز مي توانيد سرمايه اوليه خود را برداشت نماييد.
با توجه به موضوعات مطرح شده و همچنين اهميت مقطعي از رده خارج کردن خودروهاي فرسوده و با توجه به اينکه سوزاندن و يا دفن تايرها داراي آثار مخرب زيست محيطي است در ميان تمام راههاي مطرح شده براي رهايي از زبالههاي لاستيکي، مهمترين، سالمترين و به صرفهترين راه، بازيافت آنها ميباشد. زيرا نه تنها به محيط زيست لطمهاي وارد نميکند، بلکه از مصرف بسياري از منابع و سوختهاي فسيلي جلوگيري ميکند و باعث صرفهجويي در انرژي ميشود. علاوه بر آن توليد محصولات بازيافتي در ايران به دليل ارزاني کارگر، آب و انرژي ميتواند سود بالايي داشته باشد.
منبع : ايـ توجيهي - بازيافت لاستيک
کنجد با نام علمي (sesamum indicum) يکي از قديمي ترين چاشني ها است که استفاده آن از 1600 سال پيش از مسيح گزارش شده. خاستگاه دقيق آن مشخص نيست، اما هنوز تست هاي دي ان اي زيادي براي تعيين آن در حال انجام است. در هر صورت به نظر مي رسد که اين گياه از هندوستان آمده و به آفريقا و آسيا پراکنده شده.
کنجد گياهي روغني است، و دانه هاي آن 55 تا 60 درصد روغن و 24 درصد پروتئين دارند. روغني که با روش سرد حاصل مي شود طعمي لطيف دارد و در صنايع غذايي و قنادي استفاده مي شود.
آسيا و مخصوصا هندوستان، با 2.5 ميليون هکتار، بيشترين سطح زير کشت کنجد را دارد. پس از آن چين با 900 هزار هکتار قرار دارد و ديگر توليد کنندگان مهم کنجد ميانمار، اتيوپي، نيجريه، تانزانيا و سودان هستند. با اين حال، مزارع يونان بيشترين توليد در هکتار را دارند.
از طرف ديگر، ژاپن، چين، ترکيه، کره جنوبي و اسرائيل بزرگترين وارد کنندگان کنجد هستند.
به عنوان يک محصول، کنجد ويژگي هاي کشاورزي خاصي دارد. کنجد به آساني با شرايط معتدل و گرمسيري سازگاري پيدا مي کند و در خاک هايي با رطوبت مناسب، با بارش و آبياري حداقلي نيز خوب رشد مي کند. کنجد در دماي بالا محصول خوبي مي دهد و دانه هاي حاصله، قيمت بالايي دارند.
دانه هاي کنجد به طرق مختلف مورد استفاده قرار مي گيرند. اکثر آنها براي توليد روغن به کار مي روند، اما اين دانه ها براي محصولات قنادي و ديگر اقلام صنايع غذايي نيز کاربرد دارند. دانه هاي خام يا بو داده کنجد در بازار غذايي بيو ارگانيک نيز تقاضاي زيادي دارند.
گياه کنجد ريشه اي محوري و اندکي منشعب دارد. ساقه اين گياه راست است و بين 50 تا 150 سانتي متر ارتفاع دارد و از موهاي زبر پوشيده شده. برگ هاي اين گياه بلند و پوشيده از موهاي زبر هستند. گل هاي يک تا سه تايي اين گياه در پايين برگ ها قرار دارند و رنگ هاي متفاوتي از سفيد تا بنفش دارند. ميوه اين گياه کپسول ترک خورده 4 سانتي متري است. دانه ها کوچک و بيضي شکل هستند و رنگ هاي مختلفي دارند.
اين گياه بهترين رشد را در اقليم هاي گرم دارد، جوري که در دوره رويش که 77 تا 85 روز به طول مي انجامد، به ثبات گرمايي و دماي بالاي صفر درجه سانتي گراد احتياج دارد. دانه ها در دماي 15 تا 16 درجه سانتي گراد جوانه مي زنند و تحمل دماي کمتر از 5 درجه بالاي صفر را ندارند. همچنين در دماي زير 15 درجه سانتي گراد اين گياه رشد نمي کند. کنجد رطوبت را دوست دارد و در مقابل خشکي مقاوم نيست. بهترين محصول از خاک حاصلخيز با بافت متوسط و آب زيرزميني عميق تر بر مي آيد.
براي انتخاب مناسب ترين خاک براي کاشت کنجد، دنبال اين ويژگي ها بگرديد:
معمولا دو نوع دانه کنجد در زراعت به کار مي رود : دانه هاي سفيد مناسب براي صنعت شيريني پزي و دانه هاي قهوه اي يا مرکب براي توليد روغن کنجد. به هر حال توصيه نمي شود انواع مختلف دانه را ترکيب کنيد چراکه کيفيت دانه برداشتي يکدست نخواهد بود.
کنجد در مراحل اول رويش به آهستگي رشد مي کند؛ و به همين دليل است که خاک بايد خالي از علف هاي هرز باشد. اين بذر مي تواند پس از باقلائيان، غلات زمستانه و گياهان صنعتي که به آنها کود کشاورزي داده شده، کاشته شود. در مورد کوددهي به کنجد اين نکته حائز اهميت است که بدانيم حدود 70 درصد مواد مغذي پس از دوره گلدهي مصرف مي شود؛ براي همين است که کوددهي در طول رويش ضروري است.
آماده سازي خاک به منظور ايجاد زميني سست، درجه بندي و طبقه بندي شده انجام مي گيرد. آماده سازي ابتدايي خاک شامل وجين کردن، شخم زدن و صاف کردن زمين مي شود. علف هاي هرز با دست، با ماشين يا با استفاده از علف کش ها از بين مي روند. به منظور اطمينان از نرم بودن خاک به اندازه کافي براي نفوذ عناصر، شخم زدن بايد پس از اولين باران انجام شود.
سپس کنجد معمولا با استفاده از ماشين آلات مخصوص، در فاصله هاي 35 تا 45 سانتي متري ميان رديف ها، و در عمق 2 تا 3 سانتي متري کاشته مي شود. 7 تا 8 کيلوگرم بذر براي هر هکتار لازم است. پيشنهاد مي شود اگر خاک خشک است، پيشنهاد مي شود اندکي آنرا صاف کنيد. به عنوان مراقبت، هرس کردن ضروري است.
در مورد کود دهي، کنجد به نيتروژن، فسفات و پتاس احتياج دارد. کمپوست و کود حيواني نيز پيشنهاد مي شود.
در اولين مراحل رويش، کنجد بسيار کند رشد مي کند و توان مقابله با علف هاي هرز را ندارد. به همين دليل، خاک بايد پيش از کاشتن کنجد از علف هاي هرز پاک شود.
پر بودن خاک از آب مقصر اصلي بيماري هاي ريشه و ساقه است، اما رطوبت زياد مي تواند محصول کنجد را هم خراب کند.
برداشت زماني انجام مي شود که ميوه هاي پايه مي رسند، دانه هاي ميوه ها رنگ مخصوص به نوع را مي گيرند (سفيد يا قهوه اي) و برگ هاي پايه ساقه ريخته اند. کنجد معمولا 90 تا 130 روز پس از کاشت، آماده برداشت است.
در مساحت هاي کم، کنجد با داس برداشت مي شود و سپس در چندين پشته مي بندند تا بدون از دست دادن کيفيت، خشک شود. پس از خشک شدن، پشته ها روي زمين مي افتند. در مساحت هاي بزرگ تر، کنجد در دو فاز برداشت مي شود. ابتدا توسط ماشين درو قطع و پشت آن رديف مي شود و سپس توسط کمباين، جمع مي شود.
شرايط انبارداري ضعيف مي تواند به کاهش کيفيت دانه هاي کنجد منجر شود. غبار، شن يا سنگ مي تواند به راحتي با دانه هاي کوچک گندم مخلوط شود، بنابراين لازم است از حفظ کيفيت دانه هاي برداشت شده مطمئن شويم.
دانه هاي برداشت شده در لايه هاي نازک گذاشته و تا وقتي که به رطوبت 9 درصد مي رسند، هر چند وقت يک بار تکانده مي شوند. تقريبا از هر هکتار، 1500 کيلوگرم حاصل مي شود. دانه ها بايد بدون تماس بيشتر با خاک، براي جلوگيري از هرگونه آلودگي که کيفيت آنها را تحت تاثير قرار دهد، خرمن کوبي شوند.
کنجد در مزرعه خشک مي شود و تنها هنگامي که تقريبا 6 درصد رطوبت وجود دارد، انبار مي شود. دانه هاي مرطوب منجر به توليد کمتر مي شوند، به خصوص براي توليد روغن؛ آنها همچنين مي توانند باعث مسدود شدن دستگاه هاي روغن گيري شوند. به علاوه، آنها مستعد بيماري هاي قارچي هستند. بنابراين، اطمينان از خشک بودن دانه ها به اندازه کافي پيش از انبار آنها در مخازن، حياتي است.
توصيه هايي براي نگهداري
منبع : https://etojihi.com/2019/07/02/how-to-grow-sesame/
يک مطالعه کارشناسي شده است در خصوص بررسي امکان پذيري احداث يک واحد صنعتي و يا توسعه آن. در واقع طرح امکان سنجي يا طرح توجيهي فني – اقتصادي به طور کلي به معناي تجزيه و تحليل شانس موفقيت يک فعاليت اقتصادي است، منظور از فعاليت اقتصادي، ايجاد و يا توسعه يک کسب و کار چه در بخش توليد و چه در بخش خدمات ميباشد. خروجي نهايي مطالعات طرح توجيهي، ارايه يک مدل تصميم گيري به ذي نفعان و بانيان مجري طرح است که اين مدل نشان دهنده دورنمايي از وضعيت توليد محصول مورد نظر در آينده ميباشد. يک طرح توجيهي جامع، مستند و استاندارد اين قابليت را دارد که تمامي ابعاد اثرگذار بر پروژه را به طور دقيق مورد بررسي و کالبد شکافي قرار دهد. با استفاده از اين مطالعات نقاط قوت و ضعف ايده سرمايه گذاري شناسايي شده و مي توان راهکارهايي جهت مقابله با تهديد هاي موجود در بازار اتخاذ نمود.
با توجه به آنچه که گفته شد، مي توان مطالعات امکان سنجي (طرح توجيهي فني – اقتصادي) را فرآيندي کنترل شده جهت شناسايي فرصت ها و تهديدهاي اجراي يک پروژه اقتصادي يا ورود به يک موقعيت سرمايه گذاري دانست. مطالعات مذکور همراه با شرح کاملي از نيازمندي هاي اجراي طرح، وضعيت گذشته، حال و آينده پروژه و برآورد عوايد با در نظر گرفتن ريسک هاي موجود صورت مي گيرد.
اهميت طرح توجيهي تا به آنجايي است که در کشورهاي پيشرفته، در حکم گام نخست در فرآيند اتخاذ تصميم گيري سرمايه گذاران و مديران ارشد سازمان به حساب مي آيد. مطالعات امکان سنجي را ميتوان نقطه عطف فرآيند تصميمگيري در اجراي پروژه يا انجام سرمايهگذاري دانست، چراکه نتيجه اين مطالعات روند سرمايه گذاري را مشخص کرده و به اين پرسش پاسخ مي دهد که آيا پروژه توجيه اقتصادي دارد يا خير؟ طرح توجيهي در بخش هاي مختلف يک فعاليت صنعتي مي تواند تهيه و تنظيم شود ، مانند تهيه طرح توجيهي در بخش گردشگري، خدمات، توليد و کشاورزي. طرح توجيهي علاوه بر نمايان کردن دورنمايي از پروژه و تعيين نقشه راه براي سرمايه گذار، کاربردهاي ديگري نيز دارد که از آن جمله مي توان به جذب سرمايه گذار داخلي و خارجي، اخذ موافقت اصولي، افزايش سرمايه و تامين مالي پروژه اشاره نمود.
يک طرح توجيهي به طور کلي از بخش هاي مطالعات بازار (Market Study)، توجيه پذيري فني (Technical Feasibility)، و تجزيه و تحليل مالي (Financial Analysis) تشکيل ميشود. جهت رسيدن به يک نتيجه مطلوب بايد هر يک از بخش هاي ذکر شده به طور مجزا مورد مطالعه قرار گرفته و توجيه اقتصادي داشته باشند.
بررسي اهليت متقاضي (در تعريف سيستم بانکي کشور) و يا به عبارتي معرفي مجري طرح در بخش نخست مطالعات طرح توجيهي و به صورت مجزا آورده مي شود. مطالعات مالي و اقتصادي طرح توجيهي از آنجايي که به خودي خود داراي اهميت ويژه اي نزد سرمايه گذار پروژه و يا بانک عامل مي باشد، از حساسيت بالايي نيز برخوردار است، لذا باتوجه به نقش اين مطالعات در به تصوير کشاندن سودآور بودن پروژه چند سالي است که بانک هاي عامل سرمايه گذاران را مم به استفاده از نرم افزار کامفار کرده اند. کلمه COMFAR اختصار عبارت انگليسي Computer Model for Feasibility Analaysis and Reporting «مدل کامپيوتري براي آناليز امکان سنجي و گزارش گيري» ميباشد. نرم افزار کامفار با تهيه مدل مالي – اقتصادي طرح، صحت و سقم اطلاعات مالي پروژه را تاييد کرده و شاخص هاي تاثيرگذار تصميم گيري مانند نرخ بازگشت سرمايه و … ارايه مي کند.
توسعه پايدار و متوازن کشور نيازمند گذر سرمايه گذار از عملکرد سنتي شکست خورده به نگرش علمي و کار کارشناسي شده است. متاسفانه تاکنون جايگاه و نقش طرح توجيهي در کشور ما به درستي درک نشده و هرازگاهي شاهد آن هستيم که کارخانه اي بدليل ناديده گرفتن اين مطالعات تعطيل مي شود و از چرخه رقابت حذف ميگردد. فرودگاههاي متعدد، درياچههاي خشک شده و حتي واحدهاي نيمه فعال همه مويد اين موضوع هستند. اميدواريم هيچ طرحي متولد نشود، مگر آنکه يک مشاور تاييد صلاحيت شده آن را مورد ارزيابي قرار دهد.
معمولاً به بانکها و سرمايه گذاران جهت تأمين مالي طرحهاي سرمايهگذاري ارائه ميشود تا بر اساس برنامه زمانبندي و منابع موردنياز و همچنين با بررسي درآمدها و شرايط بازگشت سرمايه، سرمايهگذار يا بانک را متقاعد سازد که در پروژه سودآوري مشارکت ميکند. بررسي توجيهپذيري هر طرح سرمايهگذاري در سه بخش مطالعات بازار، مطالعات فني و مطالعات مالي صورت ميپذيرد.
معمولاً در اينگونه مطالعات به موضوعاتي چون وضعيت بازار، مشخصات محصول، ظرفيت توليد، ماشينآلات لازم، ميزان سرمايهگذاري و سودآوري طرح پرداخته ميشود. فعاليتهاي شرکت در اين حوزه عبارتند از:
گزارش توجيهي (FS) يک برآورد است، يک تخمين يا يک پيش بيني است، که يک سري بخشهاي کمي و واقعي نظير بخشهاي مالي (تجهيزات، ساختمان، مواد اوليه و…) دارد و يک سري از بخشهاي آن تخميني است. نظير اندازه بازار، پيش بيني قيمت و ميزان فروش و بخش آخر مطالعات توصيفي است.
در بخش واقعيات، امکان سنجي بايد به سمت اعداد واقعي حرکت کند. در بخش پيش بينيها نيز بايد هدف، رسيدن به پيش بينيهاي واقعي يا نزديک به آن باشد و از بزرگنمايي جلوگيري و تعديلات لازم اعمال شود. در بحث گزارشات توجيهي و مطالعات امکان سنجي (طرح FS) سناريوهاي بدبينانه تا خوش بينانه در پروژه وجود دارد، بنا به تجربه در اکثر موارد سناريوي خوش بينانه ترين وضعيت توسط متقاضي ترسيم ميشود، لذا هميشه اين سؤال يا واقعيت وجود دارد که آيا بايد تيم تهيه کننده طرح توجيهي و امکانسنجي (طرح FS) در کنار و همسو با متقاضي قرار بگيرد يا در کنار منبع تأمين سرمايه (بانک، صندوق، شريک تجاري و …).
عمليات ارزيابي مطالعات امکان سنجي بازار، فني، مالي و اقتصادي، از پيشنهاد طرح آغاز ميشود و تا اجراي طرح ادامه مييابد. ابتدا اهداف طرح بررسي ميشود، محصولات تعريف ميگردد، سپس هزينهها و فوايد محاسبه ميشود و در نهايت وارد مرحله انتخاب ميشود.
بررسي اصولي و علمي طرحهاي صنعتي شامل يک سري مطالعات امکان سنجي جامع و پي در پي (شامل مطالعه بازار، بررسيهاي فني، مالي و اقتصادي) است، که البته با در نظر گرفتن ويژگيها و شرايط خاص هر طرح، درجه شدت و اهميت هر يک از موارد مذکور، تعيين ميشود.
مطالعات امکانسنجي صنعتي، مطالعات کارشناسي است که معمولاً قبل از اجراي طرحهاي سرمايه گذاري صنعتي انجام ميگيرد. در اين مطالعات طرح از نگاه بازار، فني، مالي و اقتصادي مورد بررسي و آناليز قرار گرفته و نتايج حاصل از آن به عنوان مبنايي براي تصميم گيري. سرمايه گذاران مورد استفاده قرار ميگيرد.
در انجام مطالعات امکان سنجي و طرح توجيهي مدلهاي مختلفي وجود دارد، يکي از اين مدلها متدولوژي سال 1991 سازمان توسعه صنعتي ملل متحد (يونيدو – UNIDO) بخشهاي اصلي اين مدل به ترتيب زير است:
درباره این سایت